داستان درباره کوهنوردی ست که می خواست بلندترین قله را فتح
کند .بالاخره بعد از سالها آماده سازی خود،ماجراجو یی اش را آغاز
کرد.اما از آنجایی که آوازه ی فتح قله را فقط برای خود می خواست
تصمیم گرفت به تنهایی از قله بالا برود. او شروع به بالا رفتن از قله کرد
،اما دیر وقت بود و به جای چادر زدن همچنان به بالا رفتن ادامه داد، تا
اینکه هوا تاریک تاریک شد...
:: موضوعات مرتبط:
داستان کوه نورد.....،
،
:: برچسبها:
هیچ گاه امیدت را از دست نداه,